• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : عرق‏ريزان روح
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نظرسنجي اهداي جوايز کامل فود

    کداميک از جوايز را جهت اهدا به برندگان در اين دوره مناسبتر ميدانيد؟

    1: يک وعده غذاي کامل (پيتزا ويژه کامل، سيب زميني سرخ کرده، سالاد، نوشابه)

    2: اشتراک يک ماه اينترنت پرسرعت ADSL

    3: کارت شارژ تلفن همراه

    4: پيشنهاد شما چيست؟

    عزيزان ساکن تهران ميتواند با مراجعه به سايت پيتزا و ساندويچ کامل و عضويت در سايت در اين نظرسنجي و با خريد از سايت در قرعه‌کشي شرکت نمايند.

    کامل = کاملا خوشمزه

    + مادرانه 

    ميگم خوبه ادم هم با خودش راحت باشه هم با مردم . بابا ايول .

    موفق باشي

    خب حق داري نوشتنت نياد...
    والا ما ها كه دور بوديم قاطي كرديم...واي به حال شما...
    هنزو هم ميرم تو وبلاگش دست و پام مي لرزه...وقتي مطلب كامنت پاييني رو خوندم ....
    خدا بهخانوادش و دوستاش صبر بده....
    ان شالله شما هم دوباره شروع كنيد به نوشتن....
    فكر كنم حسن اقا هي مي گفت جهاد اينترنتي پس بسم الله...
    منتظريم ادامه بديد

    سلام
    و شايد خداحافظ!
    راستش هنوز نميتونم باور كنم! ... حسن يادته تو عرفان ، يه گروه بوديم ... يادته ؟ من ، مهدي، آرين ، سجاد ، حميد ، حسين و تو! ... مشهد رو يادته همون كه با قطار رفتيم ... ذبيحي از دست كوپه ما داشت خودشو ميكشت همه اروم بودن الا ما كه بچه مثبتا بوديم ، مثلا!!! ... كلاس مرتضي پور رو چي ... يا تو ميرفتي بيرون يا مهدي ... با هم مسابقه گذاشته بوديد ... هنوز استاد نيومده تو شما ها كه به هم نگاه ميكرديد از خنده روده بر ميشديد! ... يادته بعد از 2 سال پيدات كردم! ... پيمان گفته بود رودهن واحد برداشتي ... اونوقت تو لب مرز بودي ... زنگ ميزدي و سر كارم ميزاشتي! ... انگار همين دو هفته پيش بود كه قرار گذاشتيم بريم ... گروه مشورتي نهاد ... ستاد انتخاباتي ... دانشگاه امير كبير ... جلسه نقد انتخابات ... حسن هنوز نمي تونم ... وقتي رضا مهدوي گفت اين چند وقت نت نبودي و ازت خبر دارم؟ حتي وقتي گفت ديگه تو اين دنياي خاكي نيستي، اول تو دلم خنديدم و با خودم گفتم:" حسن دوباره شوخي‌هاش گل كرده..."
    موبايلت خاموش بود! ... نمي شد زنگ زد ... ولي وقتي پيغام اومد كه شب اول قبر برات ...سريع زنگ زدم ... يه نفر گوشي رو برداشت ... با آقاي نظري کار داشتم ... صدا بعد کلي مکث انگار به خودش مسلط شده آروم ميگه کدوم ...... نظري؟ ؛ سريع جواب ميدم حسن آقا! ... اون ور خط فقط صداي گريه مياد ... سرم گيج ميره ... نمي تونم رو پام وايسم ... قاطي کردم ... نميدونم بايد گريه كنم يا نه! ... اون روز تو ختم بچه ها همه جمع شده بودن دمه مسجد نميرفتن تو! ... باور نميكردن كه رفتي! ...ميثم هم بود نميدونستم فاميلتونه ... اون هم هيچي نميگفت ... عكسات رو تو عروسي خودش نشونم داد ...ميگه تازه ميخواستيم شيرني عروسي ترو بخوريم! اون هم باور نداره ... نمي تونم با هاش كنار بيام ... به اين زودي حسن پر؟ ... نمي تونم ... نوشتن ، به خدا خيلي سخته ... مرگ حقه ميدونم ولي تو ...

    بخشودگي اهل گنه در صف محشر
    وابسته به يک گردش چشمان حسين است
    در انتظار محرم......
    التماس دعا
    يا حق...

    سلام!
    يه خورده فكر كنيد،مياد.خواهشاً‏شما ديگه قهر نكنيد.
    همه دارن ميرن كه... .
    اون روزي كه حرف اين بود،داشتيم مي گفتيم همه دارن مي رن.ولي كلرجي نمي ره....

    سلام. هر چي مي گم اين بچه به مزار شهدا سر نمي زنه بي خيالش شو! مگه مي شه؟؟؟

    مي گم شايد جزئ اون آمارايي باشه كه نظر نداده خب! از كجا مي دوني؟

    راستي تو هر وقت نوشتنت نمياد...

    بي خيال! التماس دعا

    بنام خدا و با سلام

    اي جوانان عجم جان " آن ديپلمات ها " جان شماست .


    جوانان عجم ، جوانان عرب ، جان خويش بر کف نهاده اند ، به يقين آمريکايي ها آب حيات ننوشيده اند ، مي توان در هر کجاي عالم ، غاصبان فتنه گر را مسافر جهنم ساخت و در دنيايي بدون آمريکا ، آزادي را تنفس کرد .

    « مذهبي که در آن جنگ نيست ، ناقص است » « اگر کسي بگويد با فاسد جنگ نکنيد و فتنه را با جنگ رفع نکنيد ، مخالف قرآن است »

    هرزه هر بته که روييد به داسش بنديم

    گرد خود هر که بچرخد به خراسش بنديم

    سفر دشت غريبي است نفس تازه کنيم

    آخرين جنگ صليبي است نفس تازه کنيم

    زخم وا مانده خصم است و نمکدان شما

    اي جوانان عجم جان " آن ديپلمات ها " جان شماست .

    شما ننوشته ها تو نم خو ند نيه......
    با سلام و ضمن تقدير از بابت وبلاگ پرمحتوا و جالبتون ، از شما دعوت مي شود با حضوردر وبلاگ مهرباران به آدرس :
    www.mehrbaran.persianblog.com
    در جشنواره دانشجويي مهرباران شرکت نموده و از جوايز نفيس آن بهره مند شويد .
    ممنون ميشم اگه بتونيد در جهت اطلاع رساني به دوستان و رفقا کمکمون باشيد .
    با سپاس ، هاشم ورزي دبير جشنواره .

    سلام...

    حالا چند نفرم كه تحويلتون گرفتن شما...

    راستي وبلاگ پديسار بالاخره امروز آپ شد...البته يكم هنوز ريزه كاري داره كه به بزرگي خودتون ببخشين.

    سلام

    خب. باشه. چشم.. چرا ميزنيد خب؟

    خب بچه هاي مردم نگرانتون شده بودن.. اشكالي داره؟ باشه بابا.. ااا.. نزنيد خب.. اااا.. باشه شما اصلا ننويسيد.. اگه من ديگه چيزي گفتم!!!!!

    فعلا

    سلام دوست عزيز

    خوشحالم كردي كه به وبلاگم اومدي

    چي بگويم. حق داري.

    فونتش را دوست داشتم. ولي مناسب نبود.

    قصه تلخي نبود. مثل يك انار باز نشده بود. شايد هم يك قوطي واكس سياه و قهوه اي

    حرفت هم شايد چون من اومدم ديگه نمي آيد. همين كه نيامدن حرفت را مي تواني بنويسي خودش كليه.

    كليه نه كليه.

    كليه بابا...چرا گير مي دهي؟ كليه

    بي خيال

    قدمت سر چشمه رخت مي شورند دندانهايشان را روزي سه بار هر 6 ساعت يك عدد پژو 206 ميهمان براي رسيدن به پيروزي اتوبوس خط واحد اندازه گيزي طول شب را چگونه مي توان عاقل بود؟

    خداييش فهميدي چي گفتم؟

    فعلا يا حق