سلام
انسان به اميد زنده است....
نمي دونم چرا و چرا و چرا تمام اون هايي كه يه روز قرار بود دوستشون داشته باشيم براي هميشه مي رن تا ديگه كسي دوستشون نداشته باشه...
يه روز تابستون رفتم سراغ محمد مسيح ديدم نيست...بعدا فهميدم رفته لبنان ... تازه اون رو هم وقتي فهميديم كه جان فدا برگشت...خدا رو شكر...
چند وقت بعد مهديان فاطمه ....
و حالا ارميا ...
و نمي دونم تا كي...
اصلا دوست نداشتم انشا بنويسم ... اما خيلي ناراحت شدم...آخه مگه آقا .... نمي دونم.
من رو ببخش...