• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : من خودم زاييدم ش!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    +

    وااااااااااايييييييي

    براي اولين باره كه اين پست رو ميخونم

    شايد الان با خودت ميگي اين پست كه تاريخ مصرفش گذشته ديگه واسه چي اين يارو كامنت گذاشته!!

    ولي نگذشته

    باور كن نگذشته

    از وقتي خوندمش يخ كردم

    مو به تنم سيخ شده

    شايد الان كه حرفمو بزنم الان كه تو بخونيش

    با خودت بگي عجب بشر بي عقلي!!

    ببين چيو با چي مقايسه مي كنه

    خوب آره شايد بي عقلم

    ولي پاراگراف آخر اين پست..

    اصلا اينطوري بگم

    مي دوني چرا خدا هيچ وقت قسمت نظرات رو غير فعال نمي كنه؟!

    مي دوني چرا خدا اين موجود چهار پاي ناسپاس رو از هستي ساقط نمي كنه؟!

    همين!!!

    شكر

    سلام . من هم تا حالا مثل خيلي هاي ديگه به تعطيل كردن وبلاگ فكر كردم و به ننوشتن تو اين سايبر شهر اما فكر مي كنم درست تر اين باشه كه بجاي خالي كردمن ميدون ، هرفش رو و مسير اون رو تغيير بديم . ماشا الله كم هم كه امثال شما و ما نيستن . فكر كنم چارش يه يا علي باشه . نه؟

    سلام

    ببينم اين ها رو از طرف خودت نوشتي يا ارميا؟

    من كه سر در نياوردم ... تازه شروع كردم به خوندن وبلاگت...

    سلام

    تازگيها كم مي شود كه از خواندن پست وبلاگي سرخوش شوم و آنقدر باهاش حال كنم كه دوباره بخوانمش. اين يادداشت از آن پستها بود!

    دمت گرم!

    خوشم اومد. ياد اين افتادم:

    بگذاريد و بگذريد

    ببينيد و دل مبنديد

    چشم بيندازيد و دل مبازيد

    كه دير يازود

    بايد گذاشت و گذشت

    (حضرت امير عليه السلام)

    يا علي مددي

    بسم الله
    سلام. رفيق .
    زندگي همينه كه مي بيني. توهم نيست.
    وبلاگ گوشه اي از زندگي است. زندگي كن.
    والسلام.

    سلام ....

    بيخيال.اعصاب خوردي نداره كه! توكل به خدا ....

    بالاخره درروز ازل هر كسي را بهر كاري كاري ساختند....

    تازه من بااون حرف رقيت اصلا موافق نيستم. درزماني كه امت اسلامي نياز داشته باشه قصاب كه هيچي جاروكشم ميشم.

    التماس دعا ....

    يامحمدوعلي

    + *** 

    سلام

    اميدوارم كه اينا رو براي خداحافظي ننوشته باشين

    من كمتر از يك ماهه كه با وبلاگتون آشنا شدم .. ولي توي اين يك ماه بيشتر مطالبتون رو خوندم واقعا عالي بودن و تاثير گذار

    مشتاقانه منتظر خوندن مطالب بعديتون هستيم

    سلام ....

    حامد. تو به همين كامنتاي اين پستت نگاه كن!

    چند تاشون فهميدن تو چي نوشتي؟ چندتاشون به خودشون زحمت دادن تا پستت قيبليتم بخونن؟ خدايي خسته نميشه آدم؟

    آدم يه جا ميبره ديگه؟ نه؟ خوب اون ارميا خان پارسي بلاگ ماهم همينا رو ديده. ولي....

    من خودم تاالان چند بار تصميم گرفتم كه برم خودتم ميدوني.

    ولي آخرين بار به اين نتيجه رسيدم كه بابا شايد اصلا تكليف من تو همين جاست. اگه با اين دوسال وبلاگ نويسيم فقط 10 نفر رو وادار به فكر كرده باشم برا من بس نيست؟ فقط ده تا به خدا من راضيم.

    تفاوت در نگاه كردن ها به قضيه است... تفاوت در خواستها وانتظاراته... تفاوت در هدفه .... تفاوت در آدمهاست.

    من بارها اعلام كردم وبازم ميكنم. من اين وادي رسانه علي الخصوص دنياي نت را ميداني براي جهاد ميبينم.

    والسلام....

    وبلاگ شهادت :شهادت امام صادق تسليت باد

    سلام حاجي خستهنباشي

    يه نظر تو پست قبليت دادم اونو اگه مي شه براي اين ارميا بفرست

    زياد ناراحت نباش

    به نظر من توفيق نداشته به وظيفه اش عمل كنه

    واي چه بد تموم كردي؟!

    انتظار داشتم بگي ارميا برگشته يا حداقل مي خواد برگرده!

    ولي بالاخره...

    ولي بالاخره چي؟؟؟؟؟

    نكنه در مورد خودت بود و ....

    يا همون خلق احساس با توجه به شناخت اون بود نه دركش؟!!!

    باجناق باشيم

    چي شد چي شد؟

    داستان بود ديگه

    يه تصوير سازي ... يه تصور .. درسته؟

    از اونجايي كه كامنتاي اين پست رو نبستيد ميتونم مطمئن باشم كه همش يه داستان بود

    شما هم همين نتيجه رو بگيريد

    اصلا نه التماس ميكنم نه تهديد نه عاطفي نه خشن

    فقط مثل بچه آدم ميگم:

    منتظر پست بعديتون هستم

    من كه فكر نكنم ديگه ننويسي. احتمالا اين پست يه داستان غمناك بوده. فقط همين!

    سلام !

    خب حرفي نميزنم كه ترغيب بشي به نوشتن دوباره توي وبلاگ !

    البته وبلاگ يه سلاح هست ! ‏ولي خيلي سرد ...

    همين

    نينجا :‏ شمشيريست در ميان خيزران ...

    سلام

    همه نمي تونن در موقعه خداحافظي احساسي مثل تو داشته باشن. بهر حال نوشته ها فرق مي كنه. بقول تو اينو تو زاييديش. اما شايد اين بچه با احساسه عشق به وجود اومده يا نه با نفرت كه موقعه ترك كردنش اينها مي تونه ماثر باشه. اگه شخصي فكر كنه همش از اول غلط بوده به نظره من بايد كله صفحه ش رو حذف كنه.

    من يك پيام قبل اين نوشتم اما ديدم نيست. حالا ثبت نشد يا رفت خصوصي شد نمي دونم.

    نمي خوام قبول كنم كه شما هم اينجوري خداحافظي كردي... مي خوام فكر كنم كه فقط يك تجسم بوده فقط يك ازمايش...

       1   2      >