• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : سوژه‏ي زيباي زندگي من...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    _________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤
    __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤
    _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤
    _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _بدو__________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    ____بيا__________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _______آپم_________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
    _____________________¤¤¤¤¤¤
    ______________________¤¤¤¤
    _______________________¤¤
    ===============================================
    ~~~~~~~~#~~~~~ منتظرم زود بيا###~##

    سلام

    خوبيد؟

    نوشته كلاس قرباني تون خيلي قشنگ بود... به دل مي نشست..

    التماس دعا

    (عمومي)سلام.اميدوارم كه هرجا هستيدشاد وسلامت باشيد.وبلاگ ادمكها بعد از چيزي حدود يكسال و اندي اپديت شد..و بي صبرانه منتظر حضور شما خوبانست...حتما با حضور گرم خودتون سرماي اين فصل زمستاني رو به فراموشي خواهيم سپرد...شاد باشيد و پاينده....ياحق

    بايد كلي بفكرم!

    يعني سوژه ي نوشته هام كيه؟ براي كي دارم مي نويسم؟

    مي دوني هممون همينيم! براي يكي مي نويسيم! بايد گمش نكنيم وسط راه! همين!

    باجناق باشيم؟

    سلام
    متاسفانه بيشتره زنها اينطورن! حالا چرا متاسفانه؟ چون متاسفانه بيشتره مردها اينطور نيستند! همين جوري مي شه كه زنها اگه گير اين تفاوتها باشن بعد از مدتي (شايد خيلي دير) كاملا عوض مي شن!

    بعد باز هم رسول سوژه نوشتن هست ها! اما اينجوري: امروز رسول انگاري ناراحت بود. انگاري از من ناراحت بود... من اصلا كاريش نكردم ها... ولي نمي دونم چرا ناراحت بود... اصلا هم كاري نكردم كه بفهمم چشه... به من چه! خودش مي خواد بياد بگه... فكر كرده مثل قبل مي رم نازش رو مي كشم... دنيا تازه درست شده ( اخه قبلا برعكس بود ) زن كه نازه مرد رو نمي كشه! مرد بايد نازه زن رو بكشه! حالا هم سر كلاس... تابلو مي شه همه مي فهمن مشكلي داره... بفهمن به من چه...

    دخترک خنده کنان گفت که چيست

    راز اين حلقه ي زر

    راز اين حلقه که انگشت مرا

    اين چنين تنگ گرفته است به بر

    راز اين حلقه که در چهره ي او

    اين همه تابش و رخشندگي است

    مرد حيران شد و گفت:

    حلقه ي خوشبختي است،حلقه ي زندگي است!

    همه گفتند مبارک باشد!

    دخترک گفت دريغا که مرا

    باز در معني آن شک باشد!

    سالها رفت و شبي

    زني افسرده نظر کرده بر آن حلقه ي زر

    ديد در نقش فروزنده و تابنده ي آن

    سالهايي است که به اميد وفاي شوهر

    به هدر رفته هدر!

    زن پريشان شد و ناليد که واي

    اين حلقه که در چهره ي او

    باز هم تابش و رخشندگي است

    حلقه ي بردگي و بندگي است!

    سلام عليكم..

    اگه امروز ديدمت جواب حرفتو به خودت ميدم..

    اما يه پست رفع تكليفي نوشتم..

    بخوني بد نيست..

    ارادت داريم..

    التماس دعا. يازهرا(س)./

    سلام عليكم

    در نا اميدي بسي اميد است

    پايان شب سيه سپيداست...

    در پشت يأس هاي فلسفي / يك نقطه ي اميد سبز هست...

    دست علي يارتون خدانگهدارتون

    اي خوش به حال آقا رسول

    يا شايد خوش به حال عيال آقا رسول!!

    من كه تمام عمرم گيرم اون هم از نوع بسيار فلسفه ايششششششششش

    سلام به داداش كلرجي عزيز!

    خوبين؟

    نوشته تون قشنگ بود...به دلم نشست...

    من هم موافقم! گير يأسهاي فلسفي نباشيم...

    من آپم و منتظر...

    يا علي...