• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : گاهي چه زود دير مي‏شود...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    انالله و انا اليه راجعون

    من امروز ظهر از كربلا برگشتم. وقتي موبايلمو روشن كردم و اس ام اس حسن نظري كه از طرف خانواده اش ارسال شد ه بود روخوندم واقعا شوكه شدم و باور نميشدكه حسن از اين دنيا رفته . سريعا با شماره اي كه از حسن نظري داشتم تماس گرفتم اما كسي گوشي رو بر نداشت . الان هم كه دارم اينجا كامنت ميزارم هنوز باورم نيست كه حسن رفته .

    من روز شنبه اون هفته قبل ز سفرم بهش زنگ زدم و ازش طلب حلاليت و خداحافظي كردم . تو كربلا و نجف كه بودم يادش كردم و براي همه و از جمله حسن دعا كردم . وقتي كه ازش داشتم خداحافظي مي كردم بهم گفت : «حاجي خوش به سعادتت كه داري ميري كربلا ، كاش ارباب ما رو هم بطلبه ما كه جامونده ايم . حاجي جون دعا كن كه آقا ما رو هم بطلبه و . . . . »

    الان كه ساعت 16:05با خانواده حسن تماس گرفتم و صوت حزين و غمبار خانواده اش رو شنيدم . با تمام وجود متاثر شدم .... نميدونم چي بگم و چي بنويسم فقط از خدا مي خواد روح اين عزيز سفر كرده را با اربابش حضرت سيدالشهدا (ع) محشور و بر سر سفره با كرامت حضرتش مهمان و متنعم بگرداند

    روحش شاد و يادش گرامي