سلام اقا حامد ديشب به نيت حسن يه تفئل به حافظ زدم و تا صبح گريه كردم براي شما هم مينويسمش
فاش مي گويم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان ازادم
طاير گلشن عشقم چه دهم شرح فراق كه در اين دامگه حادثه چون افتادم
من ملك بودم و فردوس برين جايم بود ادم اورد در اين دير خراب ابادم
ساييه طوبي ودلجويي حورولب حوض به هواي سر كوي تو برفت از يادم
نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار چه كنم حرف ذگر ياد نداد استادم
كوكب بخت مرا هيچ منجم نشناخت يا رب از مادر گيتي به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق هر دم ايد غمي از نو به مباركبادم
مي خورد خون دلم مردمك چشم و سزاست كه چرا دل به جگر گوشه ي مردم دادم
پاك كن چهره حافظ به سر زلف ز اشك ورنه اين سيل دمادم ببرد بنيادم
از بس با معني و قشنگ بود دلم نيومد همشو ننويسم واقعا هنوزم باورش برام ممكن نيست حسن با اون همه شور و نشاط اونهمه اميدوارزو اي واااااااااااااي خداااااااااااااا خدا به هممون صبر و ارامش بده