سلام...بابا حامد ماشاله كه هر روز آپ ميكني!!
ميگم نميشه همه پستت رو با ادامش يه جا بذاري ؟؟
در مورد اين نشست كه گفتي حق با توه...وبلاگ بايد پنجره اي رو به زندگي متعالي باشه...
اگه دير به دير ميام شرمنده چون با درس و دانشگاه وقت كمتري دارم واسه دنياي مجازي
راستي مداد سفيد هم رفت تا آخر ماه رمضون...
ما رو اين ايام دعا كنيد
جاري باشي
منم معتقدم كه اون خودش نميدونسته كه واقعاًخدا رو قبول داره!
اما كاشكي بيشتر روش كار ميكرديد.همين رو گفتيدو گذاشتيد بره؟؟
سلام
ولي من خيلي مطمئنم
...سر عمره رفتنم ...يه اتفاقي افتاد...فقط خودش درست كرد!
بيشتر شبيه معجزه بود...
آدم وقتي قلم زيباي شما را مي بينه از وبلاگ نويسي پشيمون مي شه
از اينكه به شاگرداتون سر مي زنيد يه دنيا ممنون .
مطلب هم زيبا بود .نيمه شعبانتون مبارك.
سلام ....
حامد بابا خودت ميدوني كه من انگليسي بيلميرم. زير ديپلم بنويس ما هم بفهميم .جوك رو كه نوشتي وفهميدم وياد اون روز سينما رفتنمون افتاد با سجاد كچل. من هي ميخواستم يزنم پس سرش.
خوب خيلي دوست دارم بفهمم چي گفتي با اون يارو مادرژاپنيه ....
راستي اون برانامه ي ژنج شنبه رو بايد باهم صحبت كنيم. چون هم تو تهران وبلاگنويست همون روز برنامه دارند وهم تو قم دفتر توسعه وبلاگ ديني. نميدونم والا.
حالا اگه شد يه بار كه اومدم بالا وتو هم بودي باهم صجبت ميكنيم.
التماس دعا ....
يامحمد وعلي
به نام خدا و با سلام
از محبتهاي وافر و هميشگي و بي شائبه شما ممنونم.
موفق باشيد.
سلام داداش
چه هوم پيج خوشگلي داري
اسمش چيه؟
منم ميخام
يا علي
نستجير بالله
الله اكبر
و له الحمد
كما يستحقه حمدا كثيرا
يسبح لله ما في السموات و ما في الارض
واقعا باعث خجالته
امان از دوره آخرالزمون