• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : لاگ گلسيز
  • نظرات : 4 خصوصي ، 20 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    آخه داداش من ، مي دونم اين وبلاگ ها خيلي ظرفيت دارن واسه کار کردن و همين طور بلاگر ها . اما بعضي چيز ها از ظرفيت قلم و زبون هم خارجن چه برسه که بشه تايپشون کرد . اين طور نيست ؟

    سلام مطلب طولاني بود فقط قسمت كافينت رو خوندم .... راست مي گفت ضايع بود اوون كار .....اميدوارم هممون سر راه شاد باشيم .

    سبز باشين .................... http://mah632003.cast.ir

    سلام!

    چي شد؟؟؟من كه نفهميدم!يعني اون اولش به آخرش چه ربطي داشت؟؟

    منتظرم كه بفهمم.

    درباره وبلاگ هم راست مي گيد!

    عكستون هم قشنگ بود

    سلام

    چند روزي نبودم.. همه پنج شش تا پست آخر رو با هم خوندم. مثل هميشه جالب بود.. ولي برم سر اين پست آخر:

    به نظر من خيلي بستگي داره به اين كه چطور به وبلاگ نويسي نگاه كني.. يعني وبلاگ رو مثل مثلا يه نشريه داخلي ببيني يا يه روزنامه پر تيراژ.... يه جايي براي «نوشتن» چيزايي كه دوست داري يا جايي براي ديگران كه «بخونن و بدونن»... من خودم وبلاگ رو بيشتر يه دفترچه ياد داشت شخصي ميدونم كه گاهي به دوستام هم نشونش ميدم......اگه اينجوري نگاه كنيم فكر نكنم ديگه اون قضيه پل صراط و حساب و كتاب و اينا به اين سفت و سختي باشه. البته درسته كه آدم بايد مواظب نوشته اش باشه.. اما مني هم كه ميام اينجا ( مثال عرض ميكنم) روميخونم بايد حواسم باشه كه دارم دلنوشته هاي يه نفر ديگه رو ميخونم. لزوما قرار نيست همه ش صحيح باشه يا توش حرف خاصي داشته باشه.. يا مثلا ازش فلان استفاده رو بكنم.

    با وجود اين خب حرف شما هم صحيحه آدم اگه حرفي هم داره كه ميخواد دنيا بدونه اين وبلاگ خيلي وسيله خوبيه...

    اما من به خودم نگاه ميكنم: من براي اون روز ششم چي مثلا بنويسم كه گفتنم بهتر از نگفتنم باشه؟؟؟؟

    طاعات قبول اي كلرجي من وبلاگ نويس

    اندر حال تو تنها اين نمايان است كه داري يه وبلاگ نويس متعهد مي شه كه مي شه روي تو حساب كرد. پس من هم سعي مي كنم عينك روي درست بزنم

    پس بزن بريم از اينجا

    من واقعا معذرت مي خوام

    وقتي قات بزه نتيجه اش مي شه ايني كه مي بينيد

    سلام

    من نفهميدم چي شد؟!!؟!؟!؟!؟!؟!يكي منو روشن كنه!

    دعا يادتون نره

    راستي! ديگه به ما سر نمي زني!

    بسم الله
    سلام. نظرم نظرهاي قديم ؟
    ديوانه علي:
    قراره هر چي در گوشي بهت مي گن بياري تو وب بنويسي ! بابا دست مريضاد...
    اين دفعه كه مطلب عمومي بود ولي فكر كن مسائلي كه تو افطاري باهم مطرح كرديم رو اينجا بنويسيم ...
    از وب پرتمون مي كنن بيرون ؟
    حاجي باقالي رو نديدي نه ...
    اون شب كه هوا سرد بود ... 21 يكم ... مردم ريخته بودن سر يه باقاله فروشي ... گفتم خدا با كلرجي من باقاله مي فروختيم بعد پولشو مي داديم مردم فلسطين فكر كنم يه اسلحه كلاشينكف مي شد خريد ... البته با يه خشاب اضافه مثل نون اضافه ...
    يه باقاله فروش 50 تا مشتري تو صف ايستاده ... ؟
    شب احيايي خدا هم كارش انقدر سكه نشده بود !!!
    بريم تو كار باقالي ...

    سلام

    وبلاگ مثل يه جايي مي مونه براي داد زدن به قول يكي از دوستان

    چاه بلاگ

    منظورش اين بود كه حضرت علي با چاه سخن مي گفت و ما در وبلاگ.

    التماس دعا

    يا علي مدد است

    براي شنيدن صداي مناجات ، بر روي نماد بلندگو كليك كنيد

    تلاوت جزء بيست و دوم قرآن استاد شاطري

    راستي از دعا تون تشكر. امشب هم قبول زحمت كنيد و دعام كنيد. خيلي بزرگواريد.

    التماس دعا

    بسم الله

    اتفاقا منم به قضيه پل صراط و وبلاگ نويسي دارم فكر مي كنم. اما از يه زاويه ديگه. فكر كنيد از ما بپرسن چرا اين حرف اشتباه رو زدي؟

    چرا وقت مردم رو با حرفاي بيخودي تلف كردي؟

    مگه مجبور بودي حرف بزني؟

    شما چي ميگد؟

    سلام دوست من

    يه پست جديد دارم حتما سر بزن

    اگه هم خواستي (البته پيشنهاد ميكنم كه حتما اين كار رو بكني) يه لينكي يه كپي اي چيزي ازش تو وبلاگت بزني.

    راستي اين دنباله داره ها

    يادم رفت بگم :

    الحق لنا . و الارض لنا . و القدس لنا . انا قادمون .

    من كه قلمم رو از قلاف بيرون آوردم هيچ تازه از رو هم بستم .

    يا حق.

    مم م م مم مم م م مم
    + بصر 
    سلام عليكم! خوب است بسي ! ديگه اممممممممم همين ديگه!
       1   2      >