• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : لاگ گلسيز
  • نظرات : 4 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    چند روزي نبودم.. همه پنج شش تا پست آخر رو با هم خوندم. مثل هميشه جالب بود.. ولي برم سر اين پست آخر:

    به نظر من خيلي بستگي داره به اين كه چطور به وبلاگ نويسي نگاه كني.. يعني وبلاگ رو مثل مثلا يه نشريه داخلي ببيني يا يه روزنامه پر تيراژ.... يه جايي براي «نوشتن» چيزايي كه دوست داري يا جايي براي ديگران كه «بخونن و بدونن»... من خودم وبلاگ رو بيشتر يه دفترچه ياد داشت شخصي ميدونم كه گاهي به دوستام هم نشونش ميدم......اگه اينجوري نگاه كنيم فكر نكنم ديگه اون قضيه پل صراط و حساب و كتاب و اينا به اين سفت و سختي باشه. البته درسته كه آدم بايد مواظب نوشته اش باشه.. اما مني هم كه ميام اينجا ( مثال عرض ميكنم) روميخونم بايد حواسم باشه كه دارم دلنوشته هاي يه نفر ديگه رو ميخونم. لزوما قرار نيست همه ش صحيح باشه يا توش حرف خاصي داشته باشه.. يا مثلا ازش فلان استفاده رو بكنم.

    با وجود اين خب حرف شما هم صحيحه آدم اگه حرفي هم داره كه ميخواد دنيا بدونه اين وبلاگ خيلي وسيله خوبيه...

    اما من به خودم نگاه ميكنم: من براي اون روز ششم چي مثلا بنويسم كه گفتنم بهتر از نگفتنم باشه؟؟؟؟