سلام در مورد نتيجه گيريتون از داستان بايد بگم:
اونجا كه گفتيد: هيچ گونه امنيتي از حيث عاطفي براي او وجود ندارد.
شما فقط به مسئله زن مورد خيانت واقع شده توجه كرديد... به اون مرد مورد خيانت واقع شده توسط زنش توجه نكرديد؟
در جامعه غرب براشون فرقي نمي كنه مرد و زن اگه بخوان خيانت كنند هر دو مي كنند. شما مي تونيد خيلي داستانهاي ديگه پيدا كنيد كه برعكس اين داستان اين مرد بوده كه رفته دنبال خانمش و پيداش كرده و بدون توجه به دوست پسر زن و خيانت اون از زن خواسته كه بياد و دوباره باهاش زندگي كنه.
بهر حال اين زن عاطفي نه فقط خودش مورد خيانت واقع مي شه بلكه خودش هم خيلي راحت خيانت مي تونه بكنه.
مي فهميد كه چي مي گم؟ منظورم تاييد اين حالت نيست ... منظورم اينه كه شما هم نگيد كه زن در غرب خيلي بدبخته خيلي بهش خيانت مي شه و اين حرفها! چون اينطور نيست.
اما استدلال خوبي كرديد براي هدف زندگي مشترك و دوام اون.
يك چيز ديگه: اگه زن يا مردي از نظر قيافه اي به نظر ما (ماي بشر) زيبا نباشه ... چه گناهي كرده ؟ خدا اون رو به نظر خودش زيبا افريده (و خلقنا... في احسن تقويم) مهم اينه كه ما چطور بتونيم زيبايي هامون رو (منظورم از نظر ظاهري) نشون بديم.
در ضمن نه مرد نه زن در سن 40 سالگي اونطور كه شما فرموديد نخواهد بود. حالا فكر نكنيد من 40 سالمه دارم دفاع مي كنم اين يك حقيقيته.
راستي شما به نظرات ديگران كه اينجا نوشته مي شه چطوري نگاه مي كنيد؟ حداقل هفته اي يك بار كه مي تونيد به اين نظر دهنده هاي بدبخت يك سري بزنيد. نمي تونيد بايد حتما دعوت كنيم؟ پس چرا ما بدون دعوت هر روز ميايم؟ نگي بيكارم ها؟ خيلي ناراحت مي شم.