سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بین افراد دو به دو عقد برادری خواند و هر کدام برای خود برادری پیدا کردند. دو به دو...

همه به جزء‏ علی. اشک در چشمان علی جمع شد:‏

«من با که برادر باشم؟»

«تو برادر من هستی.»

و علی آن روز برادر رسول شد....

عیدتان مبارک...ش


نوشته شده در  دوشنبه 85/10/18ساعت  11:48 صبح  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]