سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیاده‏روی در شلوغی شهری که هیچ یک از اهالی‏اش تو را نمی‏شناسند، چه حالی می‏دهد...

حیف که در قم همه ما را می‏شناسند... باید سری به شیراز یا شاید اهواز بزنم. هم‏اتاقی‏م می‏گوید بیا آخر هفته بریم شمال. می‏گویم باشه... خاله‏ش یک ویلا داره وسط جنگل‏های... یادم رفت کجا. ولی می‏گوید وسط وسط وسط جنگله. یک جایی که حتا جاده‏ی درست و حسابی هم نداره. عجب صفایی داره! همین دو خط پیش گفتم شهر شلوغ ها!!! حالا شهری که هیچ کس توش تو رو نشناسه با جنگلی که توش هیچ‏کس نیست که تو رو بشناسه چه فرقی می‏کنه؟!


نوشته شده در  یکشنبه 85/12/13ساعت  10:1 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]