امشب خیلی دلم می خواست شب عیدی، یک هدیه از طرف خدا بگیرم. کتاب حدیث رو باز کردم که این حدیث اومد. من کلی براش اشک ریختم. واقعا هدیه ی دلنشینی بود. حالا من هم اون رو به شما هدیه می دم. سعید ابن ابی راشد از یعلی عامری نقل می کند:
برای رفتن به میهمانی ای که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) را به آن دعوت کرده بودند با آن حضرت همراه شد. رسول خدا جلوی مردم به راه افتاد و حسین (علیه السلام) با بچه ها مشغول بازی بود. رسول خدا خواست او را بگیرد اما او این طرف و آن طرف می دوید. پیامبر شروع به خنداندن و شوخی کردن با او کرد تا این که حسین (علیه السلام) را گرفت. یک دستش را پشت گردن، و دست دیگرش را زیر چانه ی او گذاشت و دهانش را بر دهان حسین گذاشت و دهانش را بوسید و گفت: حسین از من است و من از حسینم. خدا دوستدار حسین را دوست بدارد.
متن عربی حدیث:
سعید بن ابی راشد عن یعلی العامری: انه خرج مع رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم الی طعام دعوا له قال فاستقبل رسول الله امام القوم و حسین مع الغلمان یلعب فاراد رسول الله ان یاخذه فطفق الصبی یفر هاهنا مرة و هاهنا مرة فجعل رسول الله یضاحکه حتی اخذه قال فوضع احدی یدیه تحت قفاه و الاخری تحت ذقنه فوضع فاه علی فیه یقبله فقال حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسینا ...
عید امروز و فردا و پس فردا بر همه ی شما مبارک.