سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بالاخره فکر کنم بعد از سه بار دیدن به نام پدر فهمیدم معنی اون سه تا هواپیمای جنگنده ای که آخر کار از بالای سر ناصر رد می شن یعنی چی. در حقیقت بعد از اتمام جنگ گویا همه از جنگ فاصله گرفتند. حبیبه که اصلا زمان جنگ بچه بوده و نجنگیده. ناصر هم که به جای خنثی کردن مین ها رفته دنبال دانشگاهش و بعد هم دنبال معدن و از این حرفا. راحله هم که با اجازه ندادنش نذاشته که ناصر برگرده به منطقه جنگی.

ولی این اتفاق، یعنی انفجار بمب زیر پای حبیبه یا شاید به قول راحله ترکیدن اون مین زیر پای هر سه نفر این خانواده باعث شد که هر سه شون وارد جنگ بشن. حبیبه پاش رو می ده و اثبات می کنه که راه پدر رو دنبال می کنه و جنگ اون رو کامل می کنه. راحله هم توی بیمارستان به ناصر اجازه می ده که بره و با خنثی کردن مین ها، از خدا به خاطر برگردوندن خانواده ش تشکر کنه، و ناصر هم که دوباره وارد منطقه جنگی می شه و شروع می کنه به خنثی کردن مین ها.

اون سه تا هواپیما همین سه نفر هستند که دوباره جنگ رو شروع می کنن. سه تا هواپیمای جنگنده. یکی جلو و دو تا به دنبالش. ناصر،‏ راحله و حبیبه. این جا می تونم مطمئن بشم که این فیلم ضد جنگ نیست. خیالم راحت شد آقای حاتمی کیا. مگر این که دفعه ی بعدی که می رم سینما، به نتیجه دیگه ای برسم.

لینک های مرتبط:‏

این هم سایت «به نام پدر»

نگاهی به فیلم به نام پدر (‏خبرگزاری فارس)‏:‏ به نام پدر فیلم روز است

گالری عکس  ،   مشخصات فیلم  ،  نقدی از ناصر صفاریان(‏مشکل از فیلم نامه است )‏ 


نوشته شده در  سه شنبه 85/6/21ساعت  10:0 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]