سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آقا رضا چهار تا بچه داره. بچه های خوبی هستند ولی خود آقا رضا خیلی راضی نیست. می‏گفت: من بچه هام رو خوب تربیت کردم فقط تنها مشکلی که دارن اینه که مثل گوسفند هستند!

گوسفند؟!!!

می‏گفت: آره. گوسفند. نه این که فکر کنی بچه‏های ببو و نفهمی هستند؛ نه.فقط مشکل‏شون اینه که بدجنس نیستند. مثل گوسفند، فقط خوبی‏شون به دیگران می رسه. هیچ کسی از‏شون بدی ندیده تا حالا. هیچ کس از دست‏شون به عذاب نیست. هیچ کس توی طول رفاقت‏ش با بچه‏های من حتا یک بار هم از بچه‏های من نارو نخورده. بدجنسی ندیده.

خب آقا رضا جون! این که خوبه که!

آقا رضا می‏گفت:‏ نه عزیز من. این دوره و زمونه دوره و زمونه گوسفند بودن نیست. باید گرگ باشی. اگه گرگ نباشی نمی‏تونی زندگی کنی. با یک غصه ای می گفت:‏ بچه‏های من بچه‏هایی هستند که توی دهه اول انقلاب به دنیا اومدند. زرنگ هستند، خوب هستند، باهوش هستند، حواسشون جمع هست، ولی توی قاموس‏شون نیست که به کسی نارو بزنند، توی قاموس‏شون نیست که به دوستاشون به دید ابزاری نگاه کنند، همه کارهاشون رو خودشون انجام می‏دن، وقتی هم که کسی در حق‏شون خوبی بکنه تا آخر عمرشون خودشون رو مدیون اون می دونند، همه چیز رو به دید صفر و دو دو تا چهار تا نگاه می‏کنن. خوبی می‏کنن چون خوبی خوبه. فکر این رو نمی کنن که وقتی بدون دلیل (مثلا خواسته داشتن) به کسی خوبی بکنی توی این جامعه (بلا نسبت شما)‏ بهت می گن :‏ «خر»!!

شما با آقا رضا موافقین؟


نوشته شده در  جمعه 85/8/12ساعت  2:32 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]