سلام: من فكر ميكنم اگه با اين ديد نگاه كنيم، نه نگاه نه ، يعني يادمون باشه كه مردم بالفطره روانشناس هستند و در برخوردا اين نكته رو به ياد داشته باشيم ، ديگه نميتونيم خودمون باشيم و همش ميخوايم كاري كنيم كه مردم برداشت خوب رو ما داشته باشن. اونوقت نتيجه ميشه آش شله قلمكار.البته در برخوردا احترام به عرفيات خوبه ولي در قالب شخصيت خودمون باشه نه ساختگي.
و اما ريزه كاريهاي رفتاري خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نع همچين چنگي به دل نميزنه
راستي يه سئوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و يه نتيجه گيري.......
شما معمولا از وسط جمله حرف ميزنيد يا من اولاي نوشته هاتونو ندارم؟ نوشته (حيف) و نوشته ( نگاه حداقلي) و نوشته (مردم...) رو ببينين.يا شايد سبك نوشتاريتون اينطوريه؟ يا شايد منظور خاصي در اين سبكه نوشتاري هست؟
آخه من خودم يه وقتايي اول جمله رو ، تو ذهنم ميگم و بعد ادامشو بلند ميگم و همه ميگن : تو باز از وسط ، حرف زدي؟
اينم فكر كنم يه شاهد مثال برا فرمايش شما.
موفق باشيد يا حق التماس دعا.