• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : مردم، روان‏شناسان بالفطره
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام: من فكر ميكنم اگه با اين ديد نگاه كنيم، نه نگاه نه ، يعني يادمون باشه كه مردم بالفطره روانشناس هستند و در برخوردا اين نكته رو به ياد داشته باشيم ، ديگه نميتونيم خودمون باشيم و همش ميخوايم كاري كنيم كه مردم برداشت خوب رو ما داشته باشن. اونوقت نتيجه ميشه آش شله قلمكار.البته در برخوردا احترام به عرفيات خوبه ولي در قالب شخصيت خودمون باشه نه ساختگي.

    و اما ريزه كاريهاي رفتاري خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نع همچين چنگي به دل نميزنه

    راستي يه سئوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و يه نتيجه گيري.......

    شما معمولا از وسط جمله حرف ميزنيد يا من اولاي نوشته هاتونو ندارم؟ نوشته (حيف) و نوشته ( نگاه حداقلي) و نوشته (مردم...) رو ببينين.يا شايد سبك نوشتاريتون اينطوريه؟ يا شايد منظور خاصي در اين سبكه نوشتاري هست؟

    آخه من خودم يه وقتايي اول جمله رو ، تو ذهنم ميگم و بعد ادامشو بلند ميگم و همه ميگن : تو باز از وسط ، حرف زدي؟

    اينم فكر كنم يه شاهد مثال برا فرمايش شما.

    موفق باشيد يا حق التماس دعا.

    پاسخ

    اتفاقا به نظر وقتي آدم از نظر روحي قدرتمند مي شه، اون وقته که مي‌تونه خودش باشه. چون از اين که خودش رو نشون بده هيچ واهمه اي نداره. اما در مورد متن... بايد بگم که من معمولا شونصد خط مقدمه مي‌نويسم بعد با خودم مي‌گم خب اين همه مقدمه ه نيازي بود. بعد پاکش مي‌کنم، بعد با خودم مي‌گم انگار بد هم نشد. مخاطب يه دفعه حواسش جمع مي شه. خوب نيست؟جاري باشيد...