• وبلاگ : كلرجي من
  • يادداشت : نه تو فروختي و نه ما خريديم....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    فقط حامد .. از خدا مي خوام حاجت روا شي

    يا شيخ
    چه گويم ازين همه آتش كه بر دل مي زني استاد دل سازي ...
    .....
    داشتم به غير از آبرو خريدن اهل بيت از دوستانشون ... از چشم دل خودم ... همون چشم زمينيه ... همون خاكيه .. همون طمع كاره .. به متنت نگاه مي كردم ...

    مي گم .. من چي كار كنم كه به اون بارون تنده و رگباريه برسم ...

    مي دوني بس كه يا دير رسيدم يا نرسيدم ... مي خوام يهويي جبران كنم ......

    از حسن بپرس امروز يه چشمه اومد آقا برا من و حسن كه حال اومدم ... ولي عيديه تپل مپل به آدم مي چسبه ... حيفم مياد چيز كوچيك بگيرم ... حاجت گنده ... بيگ ... هيوج ... گوندآه ... هرچي شما مي گين ...

    كه يه عمر ... صفا كنم .. با خماريش ...

    داري منو حاجي ديگه ...

    يا حق