یه نیگاهی به خودت بنداز. ببین در چه حالی. ببین داری سعی میکنی یا این که سعی نکنی هم عوض میشی. یا این که اصلا هیچ خبری توی دلت نیست! ببین با خودت روراستی یا نه. آخر باید تکلیف دلت رو روشن کنی. اگه دوستش داشته باشی، باید وقتی ناراحته ناراحت باشی و وقتی خوشحاله تو هم خوشحال باشی. نه این که به خودت فشار بیاریها! اگه دوستش داشته باشی بخوای یا نخوای مثل اون میشی. بخوای یا نخوای شادی و غمت با اون یکی میشه.
یادش بخیر یکی از استادامون اسمشون آقای مروج بود. آدم خیلی دوستداشتنیه ایشون. همیشه روزهای شهادت، کلاس رو تعطیل میکرد. خب خیلی از شهادتها تعطیل رسمی نبود. بندهخدا آقای رحیمی دفتردار مدرسه به ایشون میگفت کلاس رو تعطیل نکنه و مدرسه قانون داره و نمیشه و ... از این حرفا. آقای مروج یک کلام میگفت: آقا من نمیتونم. طاقت نمیآرم. اصلا حالت روحیم توی ایام شهادت جوری نیست که بتونم کلاس رو اداره کنم. و واقعا روزهای شهادت میدیدیش متوجه میشدی که حالش خرابه، متوجه میشدی که اون آدم شاد و خوشاخلاق هر روز، امروز انگار گرفتهست. امروز انگار دل و دماق نداره.
حالا ببین اوضاع دلت چه جوریه. ببین اصلا عین خیالش هست؟ امروز شهادت جدشونهها. امروز سالروز شهادت امام جواد علیهالسلامه. تسلیت گفتی بهشون؟
چند حدیث از حضرت امام جواد علیه السلام