بابا نمیشه. خب بعضی وقتها آدم مطلبش نمیاد. جرم که نیست. اصلا حس نوشتنم پریده. شیش ماه نوشتیم و نوشتنمون اومد حالا دو روز هم نوشتنمون نمیاد و نمینویسیم. باور کنین نوشتن مثل ... گوشت رو بیار جلو... مثل زاییدن میمونه!
البته تشبیههای بهتری هم هست. دیروز استادمون سر کلاس میگفت «نوشتن عرقریزان روح است». تعبیر خیلی قشنگی بود. به دلم چسبید. حالا خلاصه روح بنده هم در عرقریزان افتاده. ولی هر چه عرق میریزه مطالبش راست و ریس نمیشه. حالا تا ببینیم خدا چی میخواد.
جاری باشید...