سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و من مردم (بضم المیم).

وقتی مردم فکر می‏کردم مرده شده‏ام ولی چشم‏هایم را که باز کردم دیدم تا کنون مرده بوده‏ام. یعنی در حقیقت تازه زنده شده‏ام. و این بود که با افتخار بر بلندایی ایستادم و فریاد بر‏آوردم که: «و من مردم». و از آن‏جایی که در سنت پیشینه گذشته‏گان ما آمده است که سخن از مردن شگون ندارد زین پس می‏گوییم من زنده شدم.

زنده شدم آن لحظه‏ای که داشتم به بلند‏ترین نقطه مناره‏ای که از اتاقم پیدا بود نگاه می‏کردم و لحظه‏ای به این فکر کردم که آن‏ها که خود‏کشی کرده‏اند بعد از افتادن از بلندی آیا پشیمان شده‏اند یا نه. و باز بیشتر فکر کردم و دیدم که آری گویا عقل نیز چنین حکم می‏کند که بعد از افتادن پشیمان شوند. و لیک فایده‏ای نخواهد داشت.

مناره را می‏گفتم...

به مناره که نگاه می‏کردم یاد آن معماری افتادم که داشت مناره‏ای می‏ساخت و ناگاه پیرزنی از پایین مناره، استاد معمار را صدا زد و گفت: «اوسا! ببینم. این مناره‏ت یک‏کمی کج نیست؟ من که چشم درست و حسابی ندارم ننه، ولی انگار بفهمی نفهمی یه کمی به طرف چپ کج شده. نه؟»
و معمار که عاقل‏مردی بود نگاهی به مناره انداخت و گفت: «آره ننه. فکر کنم راست می‏گی. تقصیر این شاگردمه. از بس که سر به هواست». و رفت و طرف چپ مناره ایستاد و با تمام قدرت، آن را به سمت راست هل داد. و باز پیرزن را صدا زد و گفت: «ننه! یه بار دیگه نگاه کن. ببین درست شد؟!» و پیرزن نگاهی به مناره انداخت و گفت: «والا نمی‏دونم. من که چشم و چار درست و حسابی ندارم. ولی ‏آره. همچین صاف شد انگار!» و با خیال راحت رفت.

خیال راحت را می‏گفتم...

بله. خیال راحت وقتی پیدا می‏شود که آدم غم دنیا را نخورد. حکمن هر کسی که غم دنیا را می‏خورد، از خیال راحت نصیب و بهره‏ای نخواهد داشت. و این چنین است که بچه‏ها آنی گریه می‏کنند و آنی دیگر از ته دل‏ کوچک‏شان می‏خندند. و چه خوب است که آدم‏ها در سنین کهولت هم لطافت بچه‏گی خود را حفظ کنند. و این باب خود مجال دیگر خواهد تا به تفصیل به شرح آن بپردازیم. حق نگهدارتان تا پستی دیگر...


نوشته شده در  شنبه 85/12/12ساعت  6:44 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]