سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«اگه دستم به‏ات برسه با همین دمپایی سیاهت می‏کنم. مگه به‏ات نمی‏گم بشین سر درس‏هات؟! ... داری اعصاب مامان رو خرد می‏کنی دیگه‏ها... آن‏چنان کتکی بهت بزنم که ...»

حاج آقا معمار، توی مسجد رضوی اصفهان این جمله‏ها رو می‏گفت و می‏خندید. می‏گفت این تهدید‏های مادرانه اوج محبته، اوج عشقه، این‏ها زیباترین جلوه‏های خلقت انسانه! حالا برو توی قرآن بگرد این آیات عذاب رو پیدا کن و با خوندنش کیف کن اشک بریز و محبت خدا رو ببین! ببین چه قدر خدا دوستت داره:

«اگه به حرفم گوش نکنی می‏فرستمت توی جهنم‏ها!‏ عذاب الیم داره‏ها! عذاب عظیم داره‏ها! حمیم و غساق داره‏ها! زبانه‏های آتش داره‏ها! می‏سوزونمت‏ها!‏ داری من رو عصبانی می‏کنی‏ها!‏ اگه غضب کنم بیچاره‏ت می‏کنم‏ها!‏ بنده من به حرفم گوش کن. گناه نکن! برای خودت می‏گم. من دوستت دارم!»


نوشته شده در  پنج شنبه 85/9/16ساعت  4:15 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]