سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همیشه فکر می‏کردم راننده‏ها آدم‏های قالتاقی باشند. همیشه باهاشان سر کرایه و این که هیچ وقت به مسافر قیمت درست نمی‏دهند دردسر داشته‏ام. حالا ملت گیر می‏دهند که خب تو اصفهانی هستی! ولی باور کنید بارها از راننده‏ها دیده‏ام که مثلا وقتی خواسته‏ مسافری بعد از من سوار کند از پشت شیشه به من علامت داده که مثلا از اون پانصد تومان بیشتر گرفته و من چیزی نگویم و به روی خود نیاورم و اگر پرسید بیشتر بگویم و از این حرف‏ها...

اما دیروز فهمیدم قالتاق‏ها فقط در جای خود قالتاقند و الا موقعیت‏های دیگر که می‏شود مثل یه گربه‏ی کوچولو آرام و بی‏خطر می‏شوند. راننده‏ی قم تهران فقط دم ترمینال جنوب و دور میدون هفتاد و دو تن است که قالتاق است ولی وقتی به لایه‏های زندگی‏ش نفوذ کنی می‏بینی این طور نیست. شاید بتوان این طور گفت که هنگام درگیری با شغلش مجبور است قالتاق باشد، آن هم به خاطر این که اگر قالتاق نباشد نمی‏تواند پول در بیاورد و در آن بازار بلبشوی عالم راننده‏گی، کلاهش پس معرکه خواهد بود.
ولی از این عوارضی تهران که رد شدی، وقتی دو کلوم حرف زدی، وقتی در دلش باز شد، وقتی حرف از زن و بچه‏اش و مشکلاتش و جفای روزگار و سختی‏های زندگی شد، قیافه‏اش از این رو به آن رو می‏شود. دیروز توی مسیر کم مانده بود که گریه‏اش بگیرد. کم مانده بود بپرد و دست حاج‏آقایی را که کنار دستش نشسته بود ببوسد. بحثشان از این جا شروع شد که حاج آقا می‏گفت چرا آن دو تا زن را که می‏خواستند بروند قم سوار نکردی و مگر چه می‏شد از آن‏ها پانصد تومان کمتر بگیری و محجبه بودند و ... از این حرف‏ها. و او می‏گفت که این‏ها فیلم‏شان است. و پول دارند. و نمی‏دهند. و خودشان را زیر لوای چادر و مذهب قایم کرده‏اند. و من از این‏ها زیاد دیده‏ام و باقی صحبت‏ها. که حاج آقا ناراحت شد که چرا سوء ظن داری و نباید این طور باشی و درست نیست. و راننده ما متنبه شد و لحنش از این رو به آن رو شد و کم مانده بود اشکش از روی سبیل کلفتش جاری شود.

آخوند‏ها معلوم نیست چی کار می‏کنند! با زبان‏شان مار را از سوراخ بیرون می‏کشند و از پوسته‏ی شیر درنده گربه‏ای آرام. سفر جالبی بود!


نوشته شده در  سه شنبه 85/10/5ساعت  9:58 صبح  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]