سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جالب بود. امروز توی استخر رفته بودم توی نخ شنا کردن این و اون. بعضی از دوستان، بدجوری دست و پا می‏زدند ولی سرعت‏شون خیلی کم بود یا این که اصلا جلو نمی‏رفتند. ولی بعضی‏ها برعکس؛ با آرامش کامل شنا می‏کردند و مثل ماهی حرکت می‏کردند. تند و روون. یه فوت کاسه‏گری این وسط هست گویا. آدم باید بلد باشه چه‏طوری دست و پا بزنه و الا همیشه زیاد دست و پا زدن آدم رو جلو نمی‏بره.

حالا این محمدرضا میاد می‏گه:‏« تو صبح تا شب هر کاری می‏کنی باید بری توی وبلاگت بنویسی؟!». خب همه حکمت‏ها که توی کتاب‏های فلسفی پیدا نمی‏شه آقای فیلسوف! بعضی از حکمت‏ها هم توی استخر پیدا می‏شه. حکمت‏های خیس!


نوشته شده در  جمعه 85/11/27ساعت  6:6 عصر  توسط کلرجی‏من 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من...
لباس تنگ کلرجی‏من
راز داوینچی
کاریکاتوریست دانمارکی یا ایرانی؟!
من کلرجی‏من نیستم
چشم‏های خدا
سیب بی هسته، بی‏سوک
خوشحالی یا ناراحت؟
برف‏پاک‏کن
سکر
حمل بر صحت
اتحاد متحاد دیگه چه صیغه‏ایه؟!
دعوای حرفه‏ای
مردم، روان‏شناسان بالفطره
من یک آدم بی‏کارم
[همه عناوین(218)]